نه ماهگی
تو این ماه با کمک جایی راه میری و از حالت ایستاده میتونی بشینی ولی هنوز بدون کمک جایی نمیتونی بلند بشی و راه بری دست دستی یاد گرفتی و موشی خیلی کم دست میزنی ولی صدا نداره مامان رضوان انقد باهات تمرین راه رفتن کرده که تازگیا می ایستی و چند قدم بر میداری میپری تو بغلش اینا اولین قدمای زندگیته عزیز دلم دیگه اینکه چقد اینور اونور میری و به همه جا کار داری مامانی با مشقت زیاد برات سر کار شیر میدوشم تمام انگشتام درد گرفتن،شبا نمیخابی و اذیت میکنی همش میخاهی شیر بخوری،ولی یه شب توی همین ماه تا صبح خوابیدی و حتی بیدار نشدی شیر بخوری که من خودم شیر میذاشتم دهنت این اولین شبی بود که تا صبح خوابیدی هفدهم آذر و بیست ونهم آذر دوتا دندون...
نویسنده :
مامایی و بابایی
12:1