ترلانترلان، تا این لحظه: 10 سال و 1 ماه و 1 روز سن داره

دوست داشتنی ما

نه ماهگی

تو این ماه با کمک جایی راه میری و از حالت ایستاده میتونی بشینی ولی هنوز بدون کمک جایی نمیتونی بلند بشی و راه بری دست دستی یاد گرفتی و موشی خیلی کم دست میزنی ولی صدا نداره مامان رضوان انقد باهات تمرین راه رفتن کرده که تازگیا می ایستی  و چند قدم بر میداری میپری تو بغلش اینا اولین قدمای زندگیته عزیز دلم دیگه اینکه چقد اینور اونور میری و به همه جا کار داری مامانی با مشقت زیاد برات سر کار شیر میدوشم تمام انگشتام درد گرفتن،شبا نمیخابی و اذیت میکنی همش میخاهی شیر بخوری،ولی یه شب توی همین ماه تا صبح خوابیدی و حتی بیدار نشدی شیر بخوری که من خودم شیر میذاشتم دهنت این اولین شبی بود که تا صبح خوابیدی هفدهم آذر و بیست ونهم آذر دوتا دندون...
18 دی 1393

اولین شب یلدا

30 آذر شب یلدای اول شما بود منم به همین مناسبت برات یه لباس هندونه ای دوختم با یه هد بند هندونه ای و شبش لباساتو پوشیدی و رفتیم خونه مامانجون اونجا کلی چیزای خوشمزه خوردیم و کلی عکس گرفتیم بعدشم شما را میبرم آتلیه که عکس یلدایی بگیریم ...
5 دی 1393
1